شرکت بازرگانی صدف باران گشتاسب

ترخیص کالا ، واردات ، صادرات ، ترانزیت (کارگزار رسمی گمرک ایران)

شرکت بازرگانی صدف باران گشتاسب

ترخیص کالا ، واردات ، صادرات ، ترانزیت (کارگزار رسمی گمرک ایران)

بعضی اصطلاحات رایج در حمل هوایی:

بعضی اصطلاحات رایج در حمل هوایی:


بارنامه (حمل هوایی) وایی)

Air Waybill

وزن ناخالص، وزن باسکولی

Gross Weight

وزن قابل پرداخت

Chargeable Weight

اعلام رسید بار

Arrival Notice

دستور تحویل کالا

Delivery Order(DO)

بارنامه (حمل دریایی)

Bill of Lading

زیر ظرفیت کانتینر

Less than container load (LCL)

ظرفیت پر کانتینر

(FCL) Full Container Load

ردیابی بار

Tracking

دموراژ ودیسپاچ درقرارداد تجاری

دموراژ ودیسپاچ درقرارداد تجاری


ممکن است در قرارداد، پاداشی برای سرعت‌عمل در تخلیه و بارگیری کشتی درنظر گرفته شود. به این پاداش دیسپَچ می گویند. اگر اجاره‌کننده، یک روز زودتر از لی‌تایم  پیش‌بینی شده، بارگیری، یا تخلیه‌ی کشتی را، تمام کند، مشمول دریافت دیسپَچ، به ازای یک روز می‌شود. نرخ روزانه‌ی دیسپَچ، به‌طور معمول، نصف نرخ روزانه‌ی دموراژ است.

محاسبه‌ی طول مدت دیسپَچ، بستگی به متن قرارداد اجاره دارد. چنانچه در قرارداد، دیسپچ، برای زمان کاری صرفه‌جویی شده  باشد، دراین‌صورت، موارد استثنای لی‌تایم، جزو دیسپچ، محسوب نمی‌شود. 


فرض کنید، لِی‌تایم، سه‌روز از Weather permitting پیش‌بینی‌شده، ولی کار، بعد از دو روز، به اتمام می‌رسد (پس، به اجاره‌کننده، یک‌روز دیسپچ تعلق می‌گیرد). حال اگر در متن قرارداد، آمده باشد: Dispatch for all working time saved، و پس از پایان کار، نیمی از روز بعد، باران ببارد، بنابراین، دیسپچ، فقط برای نصف روز، قابل پرداخت خواهد بود.

در مورد دِموراژ، زمان استثنا وجود ندارد. چنان‌چه لِی‌تایم تمام شود، و اجاره‌کننده، وارد وضعیت دِموراژ شود، تا پایان تخلیه، یا بارگیری، در آن وضعیت باقی می‌ماند. شرایط جوی، تعطیلات، اعتصاب و غیره، از روزهای کرایه‌ی معطلی نمی‌کاهد.

در این‌جا، این سوال مطرح می‌شود که چرا با دموراژ و دیسپچ، به‌شکلی متفاوت رفتار می‌شود؟ جواب این است:

1ـ مبلغ دیسپچ، نصف دموراژ است، چون با زودتر آزادشدن کشتی، اجاره‌کننده نیز، سود می‌برد.

2ـ موارد استثنا در لی‌تایم، شامل دِموراژ نمی‌شود، چون مالک کشتی، به‌ازای هرروز دیرکرد، متضرر می‌شود، و کشتی وی، درآمدزایی خود را از دست می‌دهد. هم‌چنین، روزهای تعطیل، و شرایط جوی، تاثیری در این ضرر روزانه ندارد، و از شدت آن، نمی‌کاهد.


گواهی مبدا کالا


گواهی مبدا کالا  


معمولا شرکتهای بزرگ تولیدی بمنظور استفاده از منابع فراوان وکارگران ارزان قیمت کشورهای جهان سوم اقدام به تولید کالای خاصی تحت لیسانس خود می نمایند که کیفیت یا مشخصات آن صددرصد با کالای ساخت خودشان مطابقت ندارد. معمولا این کالاها را به کشور خودشان حمل نموده و احیانا با انجام اندکی عملیات تکمیلی با مبدا کشور خودشان به دیگر کشورهای جهان صادر می نمایند و موقع بارگیری نیز گواهی می شود که کالا مثلا از کشور آلمان حمل شده است.


بعنوان مثال قطعات یدکی بنز خاور در آلمان، برزیل و آفریقای جنوبی تولید می شود بدون تردید کیفیت و قیمت آنها با یکدیگر متفاوت است. بنابراین همیشه مبدا کالا یک رابطه مستقیم با قیمت و کیفیت کالا دارد. در اینگونه موارد گواهی مبدا   به عنوان یک سند در معاملات خارجی مبادله می شود ولی فقط این گواهی می گوید: 

Goods originated in the U.K. یعنی مبدا کالا کشور انگلستان بوده است. بعبارت دیگر کالا از کشور انگلستان بسمت مقصد حمل شده است. این گواهی هیچگونه اشاره ای نمی کند که این کالا قبل از اینکه از انگلستان حمل شود، کجا بوده است. مثلا ممکن است کالا قبلا در هند تولید شده باشد و بعدا به انگلستان انتقال داده شده و حالا از آنجا حمل شده است.


بنابراین از شرکت های بازرسی کننده انتظار می رود در صورتیکه محل ساخت در قرارداد تصریح شده باشد، به این امر توجه نماید. اما موضوعی که در این مورد مطرح است چگونگی طرح و تصریح این مطلب در قرارداد خرید و فروش خارجی یا اعتبارات اسنادی می باشد.


در عرف تجارت بین الملل Place of origin  محلی است که حمل کالا از آنجا شروع       می شود و حاکی بر محل ساخت کالا نیست و به همین دلیل نیز Certificate of origin  معمولا توسط مراجع بازرگانی در محل شروع حمل صادر می شود. غالبا تمامی اجزا یک کالای مرکب، در یک محل یا کشور ساخته   نمی شود. برای مثال ممکن است در یک ماشین تراش، بدنه در یک کشور، موتور الکتریکی در نقاط دیگر و کنترل های الکترونیکی آن در جای دیگر ساخته شود. حال اگر در قراداد خرید و فروش خارجی محل ساخت کالا مطرح شود، در این صورت معلوم نیست که منظور سازنده کدامیک از قطعات یا اجزاء خواهد بود. لذا اگر این مسئله از نظر خریدار اهمیت دارد لازم است محل ساخت هر یک از قطعات مهم بطور روشن در قراداد خرید و فروش خارجی مشخص شود.

برای جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم باید بجای استفادهاز جمله Place of origin  از جملات زیر استفاده شود.

1 – Place of Manufacture 

2- Place of Make 

3- Place of Assembling


بنابراین در تجارت بین الملل هنگام خرید و فروش کالا، محل ساخت یا Made in …  بسیار حائز اهمیت است و اما اینکه مشکل تنوع جغرافیایی ساخت قطعات یک مجموعه را چگونه باید حل کرد، جهان مدرن در بخش داد و ستد بین المللی تا اندازه ای به سمت حل این معضل پیش رفته است. یا ارائه استانداردهای سری ISO 9000 دارنده این استاندارد مکلف به استفاده از مقاطعه کاران جزئی است که خود ملزم به رعایت همین سری استانداردها باشند. در بسیاری از موارد این مسئله در گرو هوشیاری خریدار است. موارد زیادی مشاهده شده که مشتری در قبال خرید برنج آمریکایی، برنج تایلندی دریافت نموده است که به هیچوجه مورد نظر او نبوده است ولی نمی تواند در نهایت ادعای خود را ثابت کند.


فروشنده در پاسخ به این سوالات

 Origin of goods?  Or Country of origin?  Or Place of origin?

فقط موظف است یک آدرس یا یک محلی را که کالا بدان آدرس و محل بارگیری می شود و به طرف مقصد حمل می گردد، را به خریدار اعلام کند تا خریدار وسیله حمل را بدان آدرس و محل اعزام نماید. اصولا اشاره ای ندارد که کالا در کجا ساخته شده است بعبارت دیگر به کشور سازنده کاری ندارد.

اما فروشنده موظف است در پاسخ به این سوالات

Place of Make? Or Place of Manufacture?

نام کشوری که کالا در آن ساخته شده است را به خریدار اعلام کند. گواهی مربوطه گواهی ساخت  توسط سندیکای تولیدکنندگان آن صنعت در کشور فروشنده صادر می شود. برای محکم کاری از فروشنده می خواهیم که این گواهی ساخت توسط اتاق بازرگانی  محل نیز تایید شود مثلا کالای مذکور در شهر ... در کشور ... ساخته شده است.

اگر قطعات و اجزا یک کالا در کشورهای مختلف ساخته شده باشد، چنانچه برای خریدار اهمیت داشته باشد باید مشخص شود که کشورهای سازنده آن قطعات کدامند و در نهایت این اجزا در چه کشوری مونتاژ گردیده است.

-  Please let us know the place of manufacturing of the following components: 

1- engine 

2- body 

3- controls and etc.

Finally specify place of Assembling


منبع:تجارت بین الملل


روش های پرداخت در معاملات بازرگانی

روش های پرداخت در معاملات بازرگانی


این روشها به دو گروه عمـده تقسیم مـی‌شود :


1⃣روشهایی که ریسک فروشنده زیاد ولی ریسک خریدار کم است.

2⃣روشهایی که ریسک خریدار زیاد ولی ریسک فروشنده کم است.

در روش اول معمولاً فروشنده کالا را ارسال می‌نماید و سپس وجه آن را از خریدار دریافت می‌کند ولی در روش دوم فروشنده وجه کالا را قبل از ارسال کالا از خریدار دریافت می‌نماید.


در حال حاضر متداولترین و مهمترین شیوۀ پرداخت در معاملات بازرگانی شیوۀ اعتبارات اسنادی است که دارای مقررات خاصی می‌باشد که به مقررات متحدالشکل اعتبارات اسنادی (UCP-600 ) معروف است.


انواع بارنامه های دریایی


انواع بارنامه های دریایی   


الف) از نظر موقعیت کالا


1⃣بارنامه دریایی کالای بارگیری شده  («B/L»  Shipped Bill of Lading)

نشان دهنده این است که کالا توسط متصدی حمل تحویل گرفته شده و در کشتی بارگیری شده است. بر روی چنین بارنامه ای عبارت «Shipped» یا «On Board» قید می شود.

2⃣بارنامه دریایی کالای دریافت شده  (Received for Shipment B/L)

نشان دهنده این است که کالا توسط متصدی حمل، برای حمل دریافت شده اما بارگیری نشده است. در عمل، بانکها از قبول چنین بارنامه  ای خودداری می کنند مگر اینکه در قرارداد بین خریدار و فروشنده، اعتبار آن مورد پذیرش واقع شود.


ب) از نظر تعداد وسیله حمل


1⃣ بارنامه دریایی مستقیم  (Direct Bill of Lading)

برای حمل کالا از بندری به بندر دیگر بدون تغییر کشتی و ارسال مستقیم کالا به گیرنده استفاده می شود.

2⃣ بارنامه حمل مرکب  (Combined Bill of Lading)


در مورد حمل کالا با بیش از یک نوع وسیله حمل و تحت حمل و نقل مرکب یا چند وجهی استفاده می  شود. صادر کننده این نوع بارنامه، یعنی متصدی حمل و نقل چند وجهی؛ مسئولیت حمل از زمان دریافت کالا تا تحویل آن را بر عهده دارد.

توضیح: تحت تاثیر شیوه حمل و نقل مرکب، گروه  هایی با نام Non Vessel Operating Carrier (NVOC) یا Non Vessel Operating Common Carrier (NVOCC) ، وارد فعالیت حمل و نقل شده اند. این متصدیان حمل، بارنامه را برای حمل کالا با کشتی یا وسیله حملی صادر می  کنند که نه مالک آن هستند و نه اداره آن را بر عهده دارند و عمدتا در حمل کالا با کانتینر فعالیت می  کنند. زیرا گسترش استفاده از کانتینر برای حمل و نقل کالا باعث گسترش و تسهیل حمل و نقل مرکب شده است. در کشتیرانی کانتینری که امروزه بیشتر فعالیت مربوط به کشتیرانی لاینر را شامل می شود، شرکت کشتیرانی، هم مدیریت کشتی و هم مدیریت بار را بر عهده دارد. یعنی هم مالک کشتی است و هم مالک کانتینرها. با روی کار آمدن NVOCCها، شیوه کاری به این سمت گرایش می  یابد که کشتیرانی ها فقط مدیریت کشتی را به دست بگیرند و مدیریت کانتینر و بار را NVOCCها  به دست بگیرند.

3⃣بارنامه سراسری (Through Bill of Lading)

مانند بارنامه مرکب است، اما این نوع بارنامه زمانی صادر می شود که یک حلقه از زنجیره حمل و نقل، الزاما دریایی باشد.


ج) از نظر شرایط کالای مورد حمل


1⃣ بارنامه دریایی تمیز یا غیر مخدوش (Clean Bill of Lading)

اگر در بارنامه ذکری از معیوب بودن کالا یا بسته بندی آن نباشد و به ضمیمه آن نیز یادداشتی نباشد، بارنامه تمیز یا غیر مخدوش یا بدون قید و شرط نامیده می شود. البته بارنامه باید دارای این شرایط باشد. در غیر این صورت ارزش و اعتبار خود را از دست می دهد. روی چنین بارنامه  ای این عبارت قید می-شود:

Received in Apparent Good Order and Condition


2⃣ بارنامه دریایی غیر تمیز یا مخدوش (Claused Bill of Lading)

در آن صریحا در مورد نقص و عیب کالا یا بسته بندی آن قید شده است. در معاملات مبتنی بر اعتبارات اسنادی، بانکها از قبول بارنامه های مخدوش «Claused»  خودداری می کنند.


د) از نظر نوع خدمات حمل و نقل

1⃣ بارنامه تحت خدمات منظم کشتیرانی (Liner Bill of Lading)

این نوع بارنامه برای محموله کشتی  هایی صادر می شود که دارای برنامه حرکت مشخصی بوده و مسیرهای مشخصی را طی می کنند (همان خطوط لاینر).

2⃣ بارنامه تحت خدمات کشتیرانی ترمپ (Charter Party Bill of Lading)

برای کالاهایی که با کشتی اجاره  ای حمل می شوند صادر می  شود. حمل بار تحت این نوع بارنامه، تابع قرارداد چارتر (اجاره) می  باشد. مثلا یک فردی کشتی را اجاره بلند مدت می  کند و خود او که اجاره کننده کشتی است، از یک، دو یا چند صاحب کالا، کالا برای حمل دریافت می  کند. در این صورت اجاره کننده اول، به هر یک از صاحبان کالا بارنامه می  دهد نه اینکه با آنها چارترپارتی تنظیم کند. این بارنامه  ها تحت چارترپارتی صادر می  شوند. این نوع بارنامه  ها مورد قبول بانکها نمی  باشند مگر اینکه خلاف آن شرط شده باشد.


ه) انواع دیگر بارنامه: